خرید اینترنتی کارتون بابا لنگ دراز (دوبله)
کارتون بابالنگ دراز,خرید کارتون بابا لنگ دراز,فروش کارتون بابا لنگ دراز
توضیحات بیشتر و تصاویر را می توانید مشاهده کنید.. شما عزیزان می توانید یکی از با کیفیت ترین کارتون بابا لنگ دراز را به صورت کاملا تضمینی از فروشگاه اینترنتی شاپ ماپ خریداری کرده و هزینه آن را پس از دریافت کالا پرداخت کنید.
«جودی آبوت» دختر شاد، سرزنده و باهوشی می باشد که در یک پرورشگاه بزرگ شده
است. او با پشتیبانی مالی قیّم ناشناس خود به مدرسۀ خصوصی راه مییابد.
جودی از روی تصویری که از سایۀ قیّم ناشناسش در ذهنش شکل گرفته است، او را
«بابا لنگ دراز» میخواند.
جودی که موظف است دربارۀ تلاشها و فعالیتهایش به بابا لنگ دراز نامه
بنویسد، در مدرسه به سختی تلاش میکند تا فاصلۀ فرهنگی خود را با جامعۀ
پیرامونش که حاصل انزوای پرورشگاه است، جبران کند. در پایان، بابا لنگدراز
خود را به جودی معرفی میکند.
مجموعۀ انیمیشن تلویزیونی «بابا لنگدراز» بر مبنای رُمان شاهکاری از «جین
وبستر» که در سال 1912 در سن 36 سالگی نوشته بود، ساخته شده است. از دیگر
نوشتههای معروف او میتوان به رمان «دشمن عزیز» اشاره کرد که در۱۹۱۴ منتشر
شد. جین وبستر از دوران نوجوانی تحت تأثیر داستانها و نوشتههای دایی خود
«مارک تواین» (نویسندۀ معروف آثار ارزشمندی چون «هاکلبری فین»، «شاهزاده و
گدا» و «تام سایر»)، قرار داشت و برای پروراندن ذهن و قوۀ تخیّلش کمکهای
بسیاری از پدر و داییاش گرفت.
«جروشا آبوت» معروف به جودی آبوت، دختر یتیمی است که در تمام 16 سال عمرش
در یتیمخانۀ تاریک و غمانگیز «جان گریر» زندگی کرده است. زمانی که او
هنوز نوزاد بود پدر و مادر خود را از دست داد. نوزاد را در خیابان بیسون
Bayson در شهر نیویورک پیدا کردند و به نوانخانۀ «جان گریِر» سپردند، جایی
که او تنها توانست استعداد نوشتنِ خود را شکوفا کند. روزی یکی از مقالات
طنزآمیز جودی، نظر یکی از بانیان نوانخانه را به خود جلب کرد. متولّی که به
هیچ عنوان دلش نمیخواست شناخته شود با عنوان مستعار «جان اسمیت»، قیّومیت
جودی را قبول کرده او را به دبیرستان «یادبود لینکلن» که یک دبیرستان
شبانه روزی درجه یک است، برای ادامۀ تحصیل میفرستد (در رمان، او جودی را
به کالج میفرستد). جودی که از نام مستعار جان اسمیت خوشش نمیآید، او را
«بابا لنگدراز» خطاب میکند چون این تنها تصویری است که از سایۀ آقای
اسمیت در هنگام ترک یتیمخانه دیده و در ذهنش حک شده است. او طوری رفتار
میکند که انگار بابا لنگدراز تنها خانوادۀ او است، و پس از مدتی به شدت
به او وابسته میشود.
آقای اسمیت از روز اول دو شرط برای جودی میگذارد: اول اینکه هویّت خود را
برای سایرین مخفی نگه دارد و دوم، هر ماه یک نامه در مورد زندگی خود و
چگونگی پیشرفتش به او ارسال کند (داستان رمان، در قالب همین نامهها روایت
میشود). اما همین امر باعث میشود جودی همیشه خودش را یک دروغگو بپندارد و
نتواند با دوستان جدیدش کاملاً روراست باشد. جودی دارای عقدۀ حقارت و
خودکمبینی قابل توجهی است و از اینکه یتیم است، رنج میبرد و به همین دلیل
نمیتواند به سادگی به هر کسی اعتماد کند.
هم اتاقیهای جودی در دبیرستان، «سالی مکبراید» و «جولیا راتلج پندلتون»
هستند. سالی مکبراید، دختری خجالتی اما شیرین است. پس از مدتی آنها
دوستانی بسیار نزدیک میشوند و هر قدر سالی بزرگتر میشود علاقهاش به جودی
بیشتر میشود. جولیا پندلتون، خانوادهای بسیار ثروتمند دارد. او قد بلند،
زیبا، باهوش، مغرور و افادهایست و در ابتدا دائم در تلاش است تا راز مخفی
جودی را کشف کند.
جولیا عموی جوانی دارد به نام «جرویس پندلتون» که از نظر پندلتونها آدم
عجیب و مردمگریز و تا حدی غیر عادی است، اما در عین حال در جهان کسب و
کار، معروف و سرشناس است. جرویس از زندگی به سبک خانوادهاش خوشش نمیآید و
همین امر او را متفاوت کرده است. جودی برای اولین بار جرویس را در
دبیرستان ملاقات میکند و در طی سالهای دبیرستان جودی کمکم متوجه میشود
که عاشق جرویس شده است...